« بیشتر ... »

ساخت وبلاگ
چهچهی بلبل ما از سر اجبار کشیدغنچه فریاد ز هم صحبتی خار کشید شب مهتابی و حسی به قلم مو جاریبوم نقاشی و نقاش رخ یار کشیدبد شبی بود که خنیاگر ما جامه درانزخم مضراب به شش سیم دل تار کشید دل بازیگر خندان به کجا خوش باشدگوشه ای رفت نشست و نخ سیگار کشیدشاعری چشمه ی ذوقش خشکید عنکبوتی به دل عاشق او تار کشید یک نویسنده تمام ورقش را خط زدخط بطلان به سر قصه اش اینبار کشیدنوجوانی که دلش دختر همسایه ربوداز فراقش به طنابی سر خود دار کشیدزندگی تلخ و سیاه است اگر عشق نبود نتوان قامت خورشید به دیوار کشیدعاشقی رسم قشنگی ست بیاموزیمشباز کن چشم نباید به دل افسار کشید قلب ها را همه بر شور و تپش وا دارید حکم ترخیص بر این سینه ی بیمار کشیدهمه بی عذر و بهانه به دل عاشق باشیدهر دم و بازدم از بودن دلدار کشید ... (ساسان مظهری) ...+_ تصویر مربوط است به طراحی فوق العاده برادرم استاد #کاویان_هازلی ... « بیشتر ... »...ادامه مطلب
ما را در سایت « بیشتر ... » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sasanmazhari بازدید : 44 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 9:35

ای شیر سپه دست خدا ناجی لشکرای تیغ دو دم ، میر علم ، قادر و صفدرای قدرت حق ، شیر عرب ، بانگ بر آیدفریاد زند دشمنت از خوف تو حیدر هم یاور رنج و غم و درد فقراییهم یار و علمدار وفادار پیمبر ای بعد نبی گشته ولی امت دین راای تاج سر جن و ملک بر همه سرورهر چند غدیر است سند بر همه امتاز روز ازل بوده همین حکم مقدر ما را تو ولی بعد نبی بودی و هستیبگذار شود خاطر هر خصم مکدر گر هادی این راه تویی گم نشود کساز دست خدا کیست کسی بهتر و رهبر ؟ما غرق گنه دل به امید کرم توستتا دست بگیری به کرم شافع محشر ما تشنه لبان را فقط امید بر این استیک جام دهد بر کف ما ساقی کوثر ...(ساسان مظهری) ... « بیشتر ... »...ادامه مطلب
ما را در سایت « بیشتر ... » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sasanmazhari بازدید : 11 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 9:35

۱_تو اگر عزم سر کوچه و بازار کنیروز این کوی و محل را چو شب تار‌ کنی عاشقانت همه صف بسته به در منتظرندتا که شاید نگهی بر در و دیوار کنی تو و آن سبزی چشمت چه خیالی داریدزهر چشم از که بگیری ،  که ، سر دار کنی ؟دختر کورد محل مست دو چشمت گشتمکار سختی ست که مست این دل خَمار کنیضربان و ضربان است که ممتد شده استاین چه ظلمی ست که بر این دل بیمار کنی ؟من که با گوشه ی چشم تو به رقص می آیمحقم این نیست که گریان و دلم زار کنی فکر و امید وصال تو به سر دارم بازکه بیای و دلم پاک ز زنگار کنی ماه من پرتو نورت به دل خسته بتابکور باید تو دو چشم همه اقمار کنی با خیالت همه شب در دل خواب افتادمکاش باز آیی و این خفته تو بیدار کنی ...۲_دست هایتدر دستانم آرامشی ست بی انتها ...با من که راه می رویامید در دلمجوانه میزند ...قد کشیدنتشانه به شانهکنار من راه رفتنتبه من جانی دیگر می بخشد ...دیدن این قاب آرزویی ست به عمق سالها انتظار که توبرآورده اش کردیای روشنی بخش روزهای تنهایی ...(ساسان مظهری) ... « بیشتر ... »...ادامه مطلب
ما را در سایت « بیشتر ... » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sasanmazhari بازدید : 19 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 9:35

ای حنجره ی خسته برخیز که خرداد استبغضی که گلو دارد در گوشه ی بیداد استفریاد خس و خاشاک ، ماییم و دلی پر خونبرخیز که دوران و هنگامه ی فریاد است نگذاشت تفنگش را بر روی زمین دشمن آماده شلیکی در « بیشتر ... »...ادامه مطلب
ما را در سایت « بیشتر ... » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sasanmazhari بازدید : 37 تاريخ : چهارشنبه 19 شهريور 1399 ساعت: 22:35

۱_ به تنت مانده اگر زخم نهانی خفه شوبه فنا رفت اگر عمر و جوانی خفه شوخبر فقر و فساد و ... خبری گوش نکنبهتر این است که تو هیچ ندانی خفه شواگر از وضعیت خویش تو داری گله ایمثل خر در گلی و مانده در آ « بیشتر ... »...ادامه مطلب
ما را در سایت « بیشتر ... » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sasanmazhari بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 19 شهريور 1399 ساعت: 22:35

خاک ما پر بوده از گودرز و از اسفندیار رستم و سهراب از سام نریمانی تبار این سرا خلوتگه شیر و پلنگان بوده استدارد از شیران خود هر سو روی نقش و‌نگارپهلوانی رسم مردان بزرگ میهن استپوریای پهلوان « بیشتر ... »...ادامه مطلب
ما را در سایت « بیشتر ... » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sasanmazhari بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 19 شهريور 1399 ساعت: 22:35

« مضراب آخر ... »  با عرض سلام و احتراممجموعه اشعار « مضراب آخر » شامل اشعار نظم بنده به لطف و همت نشر مایا منتشر شد.پخش سراسری کتاب بعد از نمایشگاه کتاب صورت می گیرد ولی دوستان علاقمند به تهیه ی کتاب می توانند به یکی « بیشتر ... »...ادامه مطلب
ما را در سایت « بیشتر ... » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sasanmazhari بازدید : 42 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 19:01

« بیداد ... » خاطرم نیست ولی بهمن و خرداد نبودوسط گرمی پر آتش مرداد نبودعاشقی وقت و زمان از سر و هوشم می بردجای بشمردن روز و شب و اعداد نبودمن تو بودم  وَ تو من بودی و در خلوت ماجا برای نفس دشمن و اضداد نبودروز ها « بیشتر ... »...ادامه مطلب
ما را در سایت « بیشتر ... » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sasanmazhari بازدید : 33 تاريخ : جمعه 25 بهمن 1398 ساعت: 19:01

    داستانی با چنین آغاز و پایان نوبر است یک طرف هفتاد تن سمتی هزاران نوبر است کوفیان یک بار دیگر فتنه ای نو کرده اند اینهمه اصرار بر جور فراوان نوبر است چشم بر هر جا که چرخاندم کویری بیش نیست پادشاه « بیشتر ... »...ادامه مطلب
ما را در سایت « بیشتر ... » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sasanmazhari بازدید : 52 تاريخ : جمعه 12 بهمن 1397 ساعت: 6:06

      با عرض سلام و احترام و پیشاپیش تبریک سال نو خدمت شما عزیزان مجموعه اشعار سالها تنهایی شامل اشعار کوتاه بنده به لطف و همت نشر مایا منتشر شد.پخش سراسری کتاب بعد از نمایشگاه کتاب صورت می گیرد ولی « بیشتر ... »...ادامه مطلب
ما را در سایت « بیشتر ... » دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sasanmazhari بازدید : 19 تاريخ : جمعه 12 بهمن 1397 ساعت: 6:06