چهچهی بلبل ما از سر اجبار کشیدغنچه فریاد ز هم صحبتی خار کشید شب مهتابی و حسی به قلم مو جاریبوم نقاشی و نقاش رخ یار کشیدبد شبی بود که خنیاگر ما جامه درانزخم مضراب به شش سیم دل تار کشید دل بازیگر خندان به کجا خوش باشدگوشه ای رفت نشست و نخ سیگار کشیدشاعری چشمه ی ذوقش خشکید عنکبوتی به دل عاشق او تار کشید یک نویسنده تمام ورقش را خط زدخط بطلان به سر قصه اش اینبار کشیدنوجوانی که دلش دختر همسایه ربوداز فراقش به طنابی سر خود دار کشیدزندگی تلخ و سیاه است اگر عشق نبود نتوان قامت خورشید به دیوار کشید
عاشقی رسم قشنگی ست بیاموزیمشباز کن چشم نباید به دل افسار کشید قلب ها را همه بر شور و تپش وا دارید حکم ترخیص بر این سینه ی بیمار کشیدهمه بی عذر و بهانه به دل عاشق باشیدهر دم و بازدم از بودن دلدار کشید ... (ساسان مظهری) ...+_ تصویر مربوط است به طراحی فوق العاده برادرم استاد #کاویان_هازلی ... « بیشتر ... »...
ادامه مطلبما را در سایت « بیشتر ... » دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sasanmazhari بازدید : 44 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 9:35